مطالعات استراتژیک، یکی از حوزههای مطالعاتی علم روابط بینالملل است که هر روز نیز بر اهمیت آن افزوده میشود. پیدایش، تکامل و همچنین پیچیدگی روزافزون این حوزه، معلول در عامل بنیادین میباشد. نخستین علت و زمینه تجلی حوزه مذکور، به ماهیت روابط بینالملل و سیستم بینالملل به عنوان چارچوب نظم بخش آن مرتبط میشود. سیاست بینالملل عرصه کارزار قدرت و منافع است که در آن هیچ اقتدار عالیهای به عنوان داور وجود ندارد. بنابراین قدرت به عنوان داور نهایی است که همه چیز بر آن اساس سنجیده خواهد شد. به عبارتی؛ واحدهای سیستم بینالملل تنها از یک مسیر معین و مشخص قادر خواهند بود که منافع خود را عملی نمایند و آن، بهرهگیری از قدرت است. لذا قدرت به عنوان پارامتری بسیار مهم مطرح خواهد بود و اهمیت آن زمانی که با ماهیت و بعد تاریک طبیعت بشر؛ یعنی جنبه شرور بودن، همراه میشود، دو چندان خواهد شد. بر این پایه، علم و فن بهکارگیری قدرت به عنوان یکی از فنون وعلوم مطرح میگردد که واحدها برای اعمال قدرت به آن نیازمند هستند و علم مذکور در مطالعات استراتژیک تجلی مییابد.دو عامل باعث پیدایش و تکامل حوزه مطالعات استراتژیک در روابط بینالملل شده است؛ نخست، ماهیت آنارشی سیستم بینالملل که قدرت محوری را درپی داشته است و ماهیت شرور بشر که بر جنگ و قدرت تاکید دارد؛ دیگری، واقعیتهای عینی سیستم بینالملل و عوامل بنیادین ازجمله تکنولوژی که بر نحوه کاربرد قدرت تاثیر گذاشته، بر پیچیدگی آنها میافزایند. بر این پایه و بهطور خلاصه میتوان گفت که اصالت قدرت و جنگ در روابط بینالملل، سبب ایجاد حوزه مطالعات استراتژیک شده و تمامی عوامل تاثیرگذار بر این پدیده میتواندسبب تکامل آن حوزه مطالعاتی شود. |
انتشارات | دوره عالی جنگ |
مولف | کریگ ای اسنایدر |
مترجم | سید حسین محمدی نجم |
- ۹۷/۰۲/۲۳