کتاب رایا

کتاب رایا در کمترین زمان ممکن با خدماتی سریع و متمایز آماده ارائه سرویس است.

کتاب رایا

کتاب رایا در کمترین زمان ممکن با خدماتی سریع و متمایز آماده ارائه سرویس است.

کتاب فروشی آنلاین رایا عرضه کننده کلی کتب دانشگاهی ، عمومی ، کمک آموزشی ، مذهبی ، نرم افزار های متنوع آموزشی و ....... در خدمت شماست.
ثبت سفارش به دو صور خرید اینترنتی و تلفنی امکان پذیر است.
021-66414040
www.rayabook.net

  • ۰
  • ۰

دور از من

علی
تینا عبداللهی

جلوی پنجره ایستادم و به خونه ویلایی روبرو خیره شدم.یک ماه دیپلم گرفتم و به این خونخجدید نقل مکان کردیم .آپارنمان ما طبقه ششم یک ساختمان هشت طبقه اس، توی یک خیابون که خلوتش با اتومبیل های گریزان از ترافیک در هم می شکنه.یک ماه من ن عاشق پنجره اتاقم شدم که به روی این ویلای زیبا باز می شه ،تنها مدرک حضور سکنهدر آن تویوتا لندکروز مشکی پارک شده داخلش هست. صدای مامان منو از خیالم بیرون آورد. نیکا...نیکا... بدون اینکخ چشم از ویلای روبرو بگیرم با صدای بلند گفتم: بله....


برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.. www.rayabook.net


  • raya book
  • ۰
  • ۰

رویای خام


آرینا
طیبه امیر جهادی
 نمی دونم از خوشحالی بیش از حد بود یا استرس که خواب از سرم پریده بود. آخه فردای آن روز متفاوتی با سایر روزها بود. روزی که بعد از سه سال پادویی و نوکری می خواستیم مغازه ای رو که با شراکت پسر داییم مبین، اجاره کرده بودیم افتتاح کنیم. در واقع این پیشنهاد از طرف مبین بود وگرنه من سال های سال باید پیش حاجی و برادر ناتنی ام نوید کار می کردم. نمی دونم چرا حاجی بر خلاف رفتار عاشقانه ای که نسبت به مادرم داشت در مورد ماها کمی خشن و خشک و عاری از احساس بود، طوری که بعضی مواقع من به گفته های مامان که از عشقی محکم و ناگسستنی دم می زد شک می کردم. حاجی مردی غد و یک دنده و کمی هم عصبی بود و من احساس می کردم انگار توی پادگان و در کنار یک فرد نظامی زندگی می کنم؛ شاید هم وضع زندگی اش این طور ایجاب میکرد.

برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.. www.rayabook.net


  • raya book
  • ۰
  • ۰

گلهای ارکیده

علی
م.زندی

با دست پر آمده ام با دلی سرشار از عشقت می دانم اگر تمامی گل های دنیا را به پایت بریزم باز هم کم است گلم تو خود گلی گلی را از میان همه گل ها بیشتر دوست داری این بار دست پر آمده ام با یک بغل از گل های ارکیده تقدیم به دستانت چشمانت و قلب مهربانت....


برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.. www.rayabook.net


  • raya book
  • ۰
  • ۰

ساغر


علی
م.زندی

تازه خوابم برده بود که موبایلم زنگ زد: فرزاد– الو... فرزین... الو! - تویی فرزاد؟ فرزاد– اگه خدا قبول کنه! - دیوونه می دونی ساعت چنده؟ فرزاد- بابا مُرغ ها هم الان بیدارن به خدا! - می خوام بخوابم، بعداً زنگ بزن. فرزاد- اِاِ قطع نکنی آ! کارت دارم. - واسۀ فردا، فعلاً شب به خیر. فرزاد- می گم کارت دارم اون وقت می گی شب به خیر!؟! - فرزاد! اصلاً حوصله ندارم. چرا نمی فهمی تو؟! فرزاد- الان یه چیزی بهت می گم که حوصله ات بیاد سر جاش. - پس جون بکن. فرزاد- حالا که اینجور شد اصلاً نمی گم!.......


برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.. www.rayabook.net


  • raya book
  • ۰
  • ۰
چشمه
نسیم مرعشی
 

رمان «پاییز فصل آخر سال است» نوشته‌ی «نسیم مرعشی» در نشرچشمه منتشر شد.

این رمان برش‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی سی سالگی است. سه دختر که زندگی‌شان از در دوران دانشگاه با هم گره خورده و حالا در حالی که راهشان کاملا از هم جداست، کماکان روی زندگی هم تاثیر می‌گذارند. کتاب «پاییز فصل آخر سال


است» دو بخش با عنوان‌های «تابستان» و «پاییز» دارد.


برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.. www.rayabook.net


  پاییز فصل آخر سال است

  • raya book